هیچکس نمی تواند انکار کند تکنیک سینما پس از انقلاب رشد کرده است.سینمای حاتمی کیا زبان بین‌المللی ندارد.
اگر حساب کنیم که سالی هفتاد فیلم در سینمای ما ساخته می‌شود که خیلی هم هست و اگر تصور کنیم که حدود بیست و پنج فیلم در بخش مسابقه جشنواره‌ای فجر شرکت می‌کنند که به لحاظ تکنیک و محتوایی دست بالاهای سینمایی ما هستند، شما به زحمت می‌توانید یک دهم، فیلم خوب قابل توصیه به مردم معرفی کنید. مثلاً بگویید از هفتاد فیلم، این هفت فیلم خوب است واقعاً به زحمت می‌توان ده‌درصد سینما را به مردم توصیه کرد...

مقام معظم رهبری بحثی را در مورد الگوی پیشرفت مطرح کرده‌اند که از اهمیت خاص برخوردار است به نظر شما آیا می‌توان برای سیمای انقلاب اسلامی الگویی مطرح کرد؟ اصلا سینما و انقلاب، در این 30 سال ماهیتا به درد هم خورده‌اند یا با هم تناسب داشته‌اند یا نه؟ و اگر نه چرا و چه باید کرد؟

یامین پور: ببینید صحبت کردن درباره الگو در حوزه هنر یک ایراداتی دارد الگو پروژه است اما هنر و حوزه‌های فرهنگ به طور عام جوششی است و نباید تبدیل به کلیشه شود هر گاه یک هنری بر اساس عادت و کلیشه رخ بدهد دیگر یک امر ناب و یک امر فاخر هنری نیست برای همین نمی‌شود از این تعابیر در فرهنگ و هنر استفاده کرد یعنی نمی‌توانیم بگوییم یک فیلم سینمایی متناسب یا در خور سینمای انقلاب اسلامی چه شکلی است و یا چه شکلی ساخته می‌شود اگر این گونه بود دستورالعمل‌ می‌نوشتیم و از رویش می‌ساختیم هنر این نیست ولی می‌توانیم نقد کنیم یعنی فیلم هایی که ما دیدیم نسبت‌شان با انقلاب اسلامی چیست؟ آن چیزی که روشن است این است که ما اسلام و انقلاب اسلامی را فاخرترین معانی و مفاهیم تلقی می‌کنیم و طبعا یک اثر هنری متناسب با این مفاهیم و معانی باید واجد همین ویژگی‌ها باشد.
 
کسی تردید ندارد که انقلاب اسلامی مرزهای هنر را شکافته و باعث احیای ژانرها و انواعی از هنرهای در حا احتضار بوده است به عبارت دیگر انقلاب اسلامی یک جان دیگری به انواع هنر بخشیده است به خصوص به بعضی از هنرهایی که گفته می‌شد انقلاب اسلامی با آنها تناسبی ندارد مثل سینما.
خود سینما بعد از انقلاب یک تحول جدی پیدا کرد و هیچ کس نمی‌تواند ادعا بکند که سینمای بعد از انقلاب ضعیف‌تر از قبل از انقلاب است و حتی هیچ کس نمی‌تواند انکار بکند که سینمای انقلاب اسلامی باعث ظهور نسل سینماگران حرفه‌ای و تکنیک‌شناش شده که کار خود را خوب بلدند نکته دیگری که نمی‌توان انکار کرد و باید تاکید کرد که این روند رو به رشد سینمای انقلاب اسلامی متوقف نشده است یعنی جبهه فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی رویش‌هایی داشته که هم مثال زدنی است و هم امیدوارکننده در بعضی از حوزه‌ها طبعا ما رشد بهتری داشته‌ایم و در بعضی حوزه‌ها هم رشد کمتر مثلا رشد حوزه ادبیات و شعر پس از انقلاب اسلامی خیلی قابل ستایش است
و می‌توان گفت اصلا فصل جدیدی در ادبیات داستانی باز شده است چهره‌های شاخصی که به هیچ وجه پیش از انقلاب نمونه‌های آنها را نمی‌توان یافت یعنی شما نسل سومی‌هایی را می‌بینید که به خوبی ادبیات  شعر را می‌شناسند به خوبی هنر را می‌شناسند و در بعضی از زمینه‌ها قدرتر از اساتید خودشان هستند یعنی این طور نیست که در ادبیات و هنر، امروز حسرت امثال سهراب سپهری و سلمان هراتی و قیصر امین‌پور را بخوریم این  رویش‌ها خیلی خیره‌کننده است در سینما هم می‌توان سینماگرانی را مثال زد که در واقع نمایان گر همین رویش‌ها و رشدها هستند حتی سینماگرهایی که فیلم می‌ساختند یعنی متولد شده در فضای پیش از انقلاب هستند پس از انقلاب چهره‌ای حرفه‌تر ازخودشان را به نمایش می‌گذارند برای مثال شما مقایسه بکنید سینمای مهرجویی را پیش و پس از انقلاب هیچ کس نمی تواند انکار کند که داریوش مهرجویی به عنوان یک سینماگر حرفه‌ای که ممکن است چندان هم مطلوب جبهه فکری و فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی نباشد امروزه خیلی بهتر فیلم می‌سازد و در واقع فیلم‌های حرفه‌ای اش برای پس از انقلاب است.
 
ولی اینها باعث نمی‌شود تا ادعا کنیم که سینما یا دیگر حوزه‌های هنری در قواره یا برازنده انقلاب اسلامی است سینمای ملی ما در حال حاضر نه تنها در قواره انقلاب اسلامی نیست بلکه خیلی دچار جاماندگی و عقب‌افتادگی می‌باشد امروزه بخش عظیمی از تولیدات سینمای ما رسما تولیدات لغو و سخیف است و در شان اهداف انقلاب اسلامی و اهداف اخلاقی ما نیست و در واقع هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
شما گفتید که سینما بعد از انقلاب رشد داشته است. این را از کجا می‌گویید؟ اصلا موضوع بحث ما همین است چه معیارهایی برای ارزیابی سینمای انقلاب اسلامی وجود دارد که با آن می‌توان رشد یا عقب‌ماندگی سینما را بررسی کرد؟
یامین پور:
سینما حوزه کشف  است شما با یک مقوله‌ای مواجهید که خودش را نسبت به اخلاق و نسبت به دین متعهد نمی‌داند و حالا شما می‌خواهید این تعهد را سنحاق بکنید به این مقوله بسیار پیچیده در حالی که سینما علی‌الظاهر ذاتا غریب است با این مفاهیم این کار را کردن مخصوصا در حوزه سینما کار بسیار دشواری است متفاوت است با سایر حوزه‌های دیگر مثل ادبیات چرا که ادبیات ذاتا ظرفیت دربرگیری مفاهیم اخلاقی و معنوی و دینی و انقلابی را دارد وقتی از حوزه ادبیات وارد حوزه‌ هنرهای تجسمی می‌شویم کار کمی دشوار می‌شود ولی شما همچنان می‌توانید انی ظرفیت را تا حدودی ایجاد کنید کما اینکه ایجاد کرده‌اند ولی وقتی وارد حوزه هنرهای نمایشی می‌شوید می‌بینید که هیچ سابقه‌ای وجود ندارد یعنی سینما را غرب با اهداف دیگری تولید کرده است و دقیقا هما ماموریت‌هایی که غرب در تولیدش در نظر داشته است را داراست.
حالا شما می‌خواهید از یک چنین مرکب رام نشده‌ای باری را بکشید که تا حالا سابقه‌اش را ندارید کسی این کار را کرده باشد ولی وقتی این اتفاق می‌افتد دیگر باید در عرصه هنر این را به رسمیت بشناسید و این اتفاق بعد از انقلاب افتاده است یعنی سینما برای ما مدیومی بوده برای انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی چه در داخل مرزها و چه در خارج ما سینمای دفاع مقدس داریم و سینمای دفاع مقدس سینمایی بوده است که حماسه را تبلیغ کرده است برای مردم و ژانری بوده است که احساس ازخودگذشتگی و ایثار را به مردم منتقل کرده است.
بله شما می‌توانید بگویید که این فیلم یا آن فیلم این فیلم‌نامه یا آن فیلم‌نامه این فیلمساز یا آن فیلمساز ضعیف است یا قوی است ایرادی است که می‌شود به یک کتاب گرفت به یک ساختمان گرفت ولی تولید چنین ژانری و موفقیت نسبی‌اش را نمی‌توانید دست کم بگیرید به خصوص وقتی نمونه‌های اعلایی از این ژانر ساخته می شود نمونه‌هایی که مثلا شهید آوینی را ذوق زده می‌کند مثل مهاجر، مثل دیده‌بان، اینها نمونه‌‌های اولیه سینمای حرفه‌ای دفاع مقدسی است سینمای دفاع مقدس ما در دهه شصت آغاز این ژانر است اما سینمای دفاع مقدس ما در دهه هفتاد یک سینمای بالغی است که حتی خودش وزن‌هایش را می‌کشاند به حوزه‌های جانبی جنگ از سال‌های 75 تا 80 این سینما هویتش عوض می‌شود و در جشنواره‌ای سی‌ام به بلوغ می‌رسد.
شما الان نمونه‌های اعلایی دارید که می‌توانید به جهان ارائه‌شان بکنید.
یک ایرادی که به سینمای «حاتمی کیا» می‌گیرند این است که سینمای حاتمی کیا زبان بین‌المللی ندارد.
مثلاً سینمای «اوانگارد»، «مجید مجیدی» را می‌شناسد نمی‌گویم «عباس کیارستمی» را هم می‌شناسد.
نسل جدید سینماگران انقلاب اسلامی را دارم عرض می‌کنم. فرانسه «مجیدمجیدی» را می‌شناسند اما حاتمی‌کیا را نمی‌شناسند. چون سینمای حاتمی کیا علی‌الظاهر مصرف داخلی دارد. به بلوغ رسیده است ولی مصرف داخلی دارد. زبان بین‌المللی ندارد. بله، نباید «روبان قرمز» حاتمی کیا را با فیلم مهاجرش مقایسه کرد چرا که ظاهراً فیلم روبان قرمز می‌تواند زبان بین‌المللی داشته باشد.
دوستی دارم که تحصیل کرد‌ه‌ای سینما در فرانسه است. موضوع پایان نامه‌ای فوق لیسانسش «بررسی سینمای حاتمی‌کیا» بوده است اساتید راهنما و مشاور ایشان، اغلب حاتمی‌کیا را نمی‌شناختند و وقتی ایشان توصیف می‌کند که حاتمی کیا محبوب‌ترین فیلم ساز در ایران است و یکی از بهترین کارگردان‌های ایران می‌باشد، تعجب می‌کند که چرا ما تا به حال با او آشنا نشدیم.
ایشان برای من تعریف می‌کرد و می‌گفت که در جلسه دفاعیه‌ای من، تنها فیلمی از حاتمی‌کیا که توانست زبان خودش را ارائه کند.
روبان قرمز بود و فیلم سازهای «فرانسوی» گفتند که روبان قرمز یک زبان «سمبلیک» دارد و اتفاقاً زبان سمبلیک این فیلم را یک زبان قوی و قابل ارائه، ارزیابی کردند.
ما دیدیم که خود حاتمی‌کیا هم به یک تحولی رسید البته جدای از آثار بعدی‌اش. این چیزی از ارزش‌های روند رو به رشد سینمای ما کم نمی‌کند.
چیزی هم از روند رو به رشد تولید سینماگران ما کم نمی‌کند شما از سه، چهار تا سینماگر معدود و محدود و چند تا اسم، تبدیل می‌شوید به چندین و چند اسم. یعنی اگر یک سینماگری به پایان خطش می‌رسد و تمام می‌شود مثل عباس کیارستمی- چندین و چند سینماگر هستند که می‌توانند جایگزین او باشند.
شاید هیچ کس از «همایون اسعدیان» انتظار نداشت که فیلم طلا و مس را بسازد شما ببنید همایون اسعدیان چه طوری شروع کرده بود در اول دهه هفتاد دستیار ایرج طهاسب بود در فیلم کلاه قرمزی می‌توانید انتقاد کنید که این بخش از فیلم نامه حفره دارد و یا ضعیف است.
اما به نظر من طلا و مس در فیلم سازی کشور ما یک تحولی است پرداختن به مقوله‌ای دفاع مقدس، پرداختن به مقوله‌ای زن، پرداختن به مقوله‌ای روحانی و روحانیت و پیچیده‌تر شدن مقوله‌های اجتماعی سینماگران. این‌ها به نظر من معیارهایی است که سینمای ملی ما را نشان می‌دهد هر چند که سینمای رقیب هم، سینمای سخیف و یا سینمای حرفه‌ای غیرمتناسب با انقلاب اسلامی هم، هم طراز سینمای حرفه‌ای ارزشی ما رشده کرده است این را هم کسی نمی‌تواند انکار کند و نمونه‌ها و نمادهایی دارد که شما می‌توانید ببینید.
با توجه به مطالبی که گفتید این برداشت می‌شود که شما معیارهای ارزیابی سینمای انقلاب اسلامی را فقط معیارهای محتوایی می‌بینید در حالی که بحثی داریم تحت عنوان عرصه‌ای هنر تکنولوژیک یعنی جدای از بحث محتوا، در سینمای انقلابی، باید تکنیک را هم شکافت و به تکنیک فیلم سازی اسلامی رسد، نظرتان در این باره چیست؟
یامین پور: من این معیارها را فقط محتوایی نمی‌بینم، اصلاً شما نمی‌توانید سینما را فقط محتوایی ارزیابی کنید، مقوله‌های ارزشمند و متعلق به دایره‌ای مفاهیم انقلاب اسلامی و دینی، مفاهیمی نیستند که بتوان سطحی با آن‌ها مواجه شد. مگر در سینمای دهه شصت ما به این مفاهیم پرداخته نمی‌شد.
وقتی من می‌گویم که سینما رشد کرده، منظورم این نیست که مثلاً چند تا روحانی در یک فیلم نشان می‌دهند و یا چند تا شهید نشان می‌دهند من شیوه پرداختن به این مفاهیم مدنظرم است.
اتفاقاً تکنیک سینمای دینی ما تکنیک سینمای انقلابی ما، متحول شده و نو شده. بله.
بعضی‌ها عقب مانده‌اند مثلاً «گلوگاه شیطان» را من یک فیلم «دهه‌ای شصتی» می‌دانم نه یک فیلم دهه هشتادی. فیلمی که در جشنواره «بیست و نهم» اکران شد.
ولی به نظر من فیلم نامه‌اش و شیوه پرداخت قصه‌اش با اینکه از تکنیک جدید بهره‌مند است، در حد دهه‌ای شصت باقی مانده است من «گلوگاه شیطان» را رشد در سینمای دفاع مقدس نمی‌دانم.
فیلم امسال آقای شیخ طادی چطور بود؟
یامین پور: «روزهای زندگی» و «ملکه» فیلم‌های قبال اشاره‌ای هستند، که اوج گیری سینمای دفاع مقدس ما را نشان می‌دهند البته در مورد روزهای زندگی از من سئوال نکنید، من فیلم را کامل ندیده‌ام. راجع به فیلم‌های دیگری می‌توانیم صحبت کنیم مثلاً می‌توانیم ملکه را نشانه‌ای اوج گیری و بلوغ سینمای دفاع مقدس بدانیم فیلمی که دفاع مقدس برایش شعار و بهانه نیست، پیام‌هایش پیام‌های گل درست و شعاری نیست. در مورد این فیلم‌ها می‌توان صحبت کرد.
می‌خواهم این بحث را جمع بندی کنم به نظر شما آیا به طور کلی می‌توانیم ادعا کنیم که ماهیت سینما با ماهیت دین سنخیت دارد؟ آیا می‌توانیم این را محکم بگوییم؟
یامین پور: این بحث یک بحث فلسفی است که شاید من صلاحیت آن را نداشته باشم که به صورت مستقیم به آن ورود پیدا کنم اما به عنوان کسی که فیلم می‌بیند و تحلیل و نقد می‌کند به شما می‌گویم که الان می‌توان ادعا کرد سینما مدیومی است که می‌توان با آن انقلاب اسلامی را معرفی کرد.
سینما مدیومی است که می‌توانیم آن را در اختیار بگیریم. نشان دادیم که می‌شود در اختیارش گرفت. نشان دادیم که می‌توانیم فیلم خوب بسازیم.
نشان دادیم که این اسب سرکش را می‌توان رام کرد. این می‌تواند در اختیار انقلاب اسلامی قرار بگیرد.
در واقع می‌توانیم به عنوان یک ابزار تبلیغ به سینما نگاه کنیم. منظورتان این است؟
یامین پور: حتماً، حتماً این ویژگی را دارد و البته این کاری است که سینما دارد انجام می دهد امروزه دیگر سینما به تنهایی یک مبارز تمام عیار است علیه انحراف از اصل انقلاب اسلامی و انقلاب اسلامی نیز به تنهایی ظرفیت این را دارد که بخشی از آشفتگی سینما را جبران بکند و رو به سامان ببرد این در اختیار انقلاب اسلامی است.
یک مقدار در مورد مولفه‌های سینمای انقلاب اسلامی جزئی‌تر بشویم می‌خواهم راجع به مسئله تکنیک در سینمای انقلاب اسلامی یک بحث مختصری داشته باشیم مثلا بحث جذابیت در سینما فوق سینمای انقلاب اسلامی از این حیث که با چه ابزاری مخاطب را جذب می‌کند با سینمای غربی چیست؟ یعنی یک فیلم انقلابی چگونه مردم را جذب گیشه خود می‌کند؟
یامین پور: دشواری سینمای انقلاب اسلامی همین است اصلا دشواری‌های ما در جنگ رسانه‌ای و جنگ فرهنگی و جنگ نرم همین است شیطان از ابزاری استفاده می‌کند که مقاومت مخاطبش را در هم می‌کشند از ابزارهای جنسی، غریزی از ابزارهایی که تعهدی نسبت به تربیت مخاطب ندارد استفاده می‌کند بله اگر اینها نبود که شما اصلا نمی‌توانستید از رشد سینمای دینی و انقلابی خوشحال باشید بنابراین شما اصلا نمی‌توانستید از یک ژانر متفاوتی صحبت کنید
این تفاوت‌هاست که ما را ممتاز می‌کند بله یک سینمای داریم که عشق را نشان می‌دهد ولی عریانی ندارد البته اینها را غرب هم تجربه کرده است این طوری نیست که شما فکر کنید همه فیلم‌های غربی و همه فیلم‌های هالیوودی برای جذب مخاطب از جاذبه سکس استفاده می‌کنند نه این طوری هم نیست در یک سری فیلم‌هایشان اصلا زن ندارند مثلا فیلم رهایی از شائوشگ اصلا هنرپیشه زن ندارد اصلا جاذبه جنسی ندارد فیلم خوبی است فیلمی است که فیلم‌سازها درباره‌اش حرف می‌زنند بازی و فیلم‌نامه بسیار خوبی دارد اما باید گفت که محدودیت سینماگرهای ما در استفاده از بعضی از جاذبه‌ها باعث شده است
که آنها خلاقیت خودشان را در تولید محتوا و استفاده از تکنیک‌ها نشان دهند و این اتفاقا خیلی برای مخاطب غیر ایرانی جذاب است بر خلاف آن چیزی که ما تصور می‌کنیم این طور نیست که مخاطب غیر ایرانی دائما به دنبال جاذبه‌های جنسی و رفتارهای اروتیک و مفاهیم سخیف باشد مخاطب رسانه‌های خارجی غالبا از این وضعیت خسته‌اند به خصوص جهان غیر غربی جهان اسلام کشورهای اسلامی‌ای که بدون استثناء هیچ کدام‌شان ظرفیت تولید هنری به اندازه جمهوری اسلامی را ندارند
هیچ کدام از کشورهای اسلامی نتوانسته‌اند که با کشور ما در تولید آثار هنری و آثار سینمایی و امثال آن هماوردی کنند این ما را شاخص می کند و البته آنها هم علاقه نشان می‌دهند به این شیوه بیان هنری شما خودتان می‌دانید که آی فیلم چقدر شبکه محبوبی شده است با اینکه آی فیلم از محصولات دسته چندم و غالبا متوسط به پایین استفاده می‌کند سریال‌هایی که ما به آنها نقد داریم اما چون سریال‌ها اغلب پاک است و از فضای غربی ممتاز است موفق است. مخاطب احساس می کند که می‌تواند با خانواده‌اش آنها را ببیند می‌تواند خستگی‌هایش و اروتیک را آن جبران کند این برای ما یک امتیاز است.
به نظر شما بار جذابیت سینمای انقلابی بیشتر روی چه چیزی است؟
یامین پور: روی خلاقیت. خلاقیت در طراحی فیلم‌نامه‌.
یعنی بیشتر وابسته به داستان است؟
یامین پور: روی قصه، به لحاظ تکنیک عرض می‌کنم و به لحاظ محتوایی روی مفاهیمی که خاص انقلاب اسلامی است یک سری مفاهیم است که فقط برای ماست یعنی هیچ کسی غیر از ما نمی‌تواند ادعا کند که من آنها را می‌توانم ارائه کنم امتیاز ماست و ما فقط می توانیم درباره‌اش گفت‌وگو بکنیم مثلا روباط میان فردی را آمریکایی‌ها هم می‌توانند درباره‌اش صحبت کنند ژاپنی‌ها هم می‌توانند درباره‌اش گفت‌وگو بکنند آفریقایی‌ها هم می‌توانند ولی یکسری مفاهیم هست که فقط ما می‌توانیم درباره‌اش صحبت کنیم مثل بعضی از مفاهیم دینی، معنوی و مردمی مثلا تلقی‌ای که ما از دفاع مقدس داریم یک تلقی ممتاز است ژانر دفاع مقدس، ژانر جنگ نیست این را شما می‌دانید که سینمای دفاع مقدس با سینمای جنگ متفاوت است این امتیاز ماست.
یک معضلی که در سینمای جمهوری اسلامی وجود دارد معضل مخاطب است این را می‌شود از روی میزان فروش و گیشه فیلم‌ها خیلی خوب حدس زد به نظر شما اولا چه فکری باید به حال این مخاطب کرد؟ و در ثانی برای جذب مخاطب اصیل و مذهبی به سینما و استقبال از فیلم‌های انقلابی‌تر چه کار می‌توان انجام داد؟
یامین پور: ببینید، پاسخ خودتان را می‌دهید مخاطب انتخاب می‌کند شما وقتی خوراک خوب نداشته باشید مخاطب غذای شما را پس می‌زندشما می‌دانید که سینما از حیث مخاطب تازه دارد شبیه میانه‌های دهه هفتاد می‌شود تقریبا از سال هفتاد و پنج به این سو مخاطب به نوعی با سینما قهر می‌کند و اصلا هویت سینما از حیث سینمای خانوادگی تغییر می‌کند نوعی مخاطبان خاص سینما دایم که سینما می‌روند که تعدادشان هم خیلی کم است و اصلا با دیگر مخاطبان قابل قیاس نیستند
و اصلا سینما در کشور ما یک مدیوم عمومی نیست یعنی عموم مردم ارتباطی با سینما ندارند و هستند کسانی که در سال حتی یکبار هم به سینما نمی‌روند ضمن اینکه رقبای جدی‌ای نیز وجود دارد مثل سینمای خانگی. خیلی‌ها علاقه‌مندند یک فیلم سینمایی را تهیه کنند و با خانواده‌ درون خانه ببینند این دلایل متعددی دارد یک دلیلش را در واقع پیامی است که سینما از خودش تولید می‌کند و می‌گوید که من به درد چه کسی می‌خورم واقعا این گونه است که اگر کسی چند بار به سینما برود و فیلمی متناسب با علاقه‌مندی‌های خودش و در واقع آشنای با ذهنیت خودش را نبیند دیگر به سینما نمی‌رود
علاوه بر این ما ایرانی‌ها خیلی عادت نداریم بیرون از خانه خوش بگذرانیم و بیشتر عادت داریم در داخل خانه خوش بگذرانیم این‌ها دلایلی است که باید حالا شمرده شود برای اینکه چرا مخاطب سینما گاهی زیاد می‌شود گاهی یک دفعه شما می‌بینید که مخاطب سینمای طنز ما سر به فلک می‌کشد.
این‌ها دلایلی است که متخصصان امر فرهنگ و جامعه‌شناسان عرصه سینمایی باید بنشینند و درباره‌اش تک‌تک صحبت کنند من همین‌طوری نمی‌توانم درباره‌اش تحلیل بدهم اینها نیاز به یکسری اطلاعات و نظرسنجی‌ها دارد ولی درباره خود مدیوم سینما می‌توان این حرف‌ها را زد.
حالا یا یک عده‌ای مثل سلحشور، از تو مسجدها آمدند به سینما، یا اتفاقی وارد فضای هنر و حوزه‌ای هنر سازمان تبلیغات شدند و یا کنار آدم‌های ویژه قرا گرفتند.
ولی ساز و کار سازماندهی شه‌ای مشخصی برای تربیت فیلم ساز به آن معنا وجود نداشته است همین الان هم مثلاً «دانشکده‌ای هنرهای نمایشی دانشگاه هنر» آن طوری که ما ارزیابی کردیم و داریم می‌بینیم، چندان تناسبی با انقلاب اسلامی و حتی دغدغه‌های ملی ندارد یک ارزیابی که چند وقت پیش درباره‌ای پایان نامه‌های کارشناسی دانشجویان سینما- تئاتر دانشگاه هنر شده بود، نتایج فاجعه‌باری در پی داشت.
من خودم بخشی از این فیلم‌ها را دیدم به هیچ وجه نمی‌شد تشخیص داد که این فیلم‌ها نتیجه‌ای چند سال تحصیل یک دانشجوی ایرانی و مسلمان در یک دانشگاه اسلامی است.
خب ما در حوزه سازماندهی و تربیت فیلم‌ساز هم خیلی عقبیم به نظر می‌رسد باید به ساز و کارهای موازی روی آورد و من سا زو کارهای موازی را مفید می‌دانم یعنی ساز و کارهایی که خارج از این هژمونی غلبه دار هست و توسط جبهه فکری فرهنگی انقلاب اسلامی شکل می گیرد و یا خود آدم‌های دغدغه مند صورت می‌دهند.
غیررسمی است و غیردولتی و صرفاً به خاطر دغدغه شکل می‌گیرد، شبیه حوزه‌ای هنری دهه شصت در حوزه‌ای ادبیات که یک نسلی را تربیت کرد.
این را قبول دارید که اکثر مخاطبان سینما از قشر طبقه متوسط جدید هستند و عموماً هم غیرمذهبی‌اند؟
یامین پور: این را می‌شود گفت که عموم مردم متدین انقلابی، مخاطب سینما نیستند، این را می‌توان گفت.
می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که با توجه به نوع این مخاطب، حال الان سینمای انقلابی ما خیلی خوب نیست به نظر شما می‌شود این نتیجه را گرفت؟
یامین پور: بله، فیلم‌های شاخص و فیلم‌های خوب، تک نواخت‌هایی هستند در جریان سینمای ایران.
اگر حساب کنیم که سالی هفتاد فیلم در سینمای ما ساخته می‌شود که خیلی هم هست و اگر تصور کنیم که حدود بیست و پنج فیلم در بخش مسابقه جشنواره‌ای فجر شرکت می‌کنند که به لحاظ تکنیک و محتوایی دست بالاهای سینمایی ما هستند، شما به زحمت می‌توانید یک دهم، فیلم خوب قابل توصیه به مردم معرفی کنید.
مثلاً بگویید از هفتاد فیلم، این هفت فیلم خوب است واقعاً به زحمت می‌توان ده‌درصد سینما را به مردم توصیه کرد.
با این بحث‌هایی که شد آیا واقعاً سینما، با تمام هزینه‌های سرسام آواری که برای آن شده است، توانسته است باری را از روی دوش انقلاب بردارد؟
یامین پور: دانشگاه مگر این طور نیست؟ مثلاً شما با دانشگاه مقایسه کنید ما چند هزار میلیارد تومان سالیانه خرج امر دانشگاه می‌کنیم؟ میلیون‌ها نفر از جمله دانشجو و اعضای هیئت علمی و اساتید و کارمندان با این مقوله درگیر هستند.
دانشگاه چقدر بار از روی دوش انقلاب برداشته است؟ چقدر حل کرده است؟ تلویزیون چطور؟ روزنامه‌ها؟ سینما هم همین است ولی سینما بیشتر خودش را در آستانه نقد و تحلیل و ارزیابی قرار می‌دهد چون مردم تماشا می‌کنند.
ولی شما می‌بینید که مقام معظم رهبری رسماً نسبت به دانشگاه هم، چنین حرفی را بیان کردند. بله، سینما هم مانند سایر شئون تمدنی باید در اختیار انقلاب اسلامی قرار بگیرد، همان طوری که دانشگاه باید تمام و کامل در اختیار انقلاب اسلامی قرار بگیرد و هنوز هیچ کدام قرار نگرفته‌اند.
حالا می‌خواهم وارد بحث چه باید کردها بشوم شما گفتید که هنر و به تبع آن سینما، جوششی است و نمی‌شود با آن بخشنامه‌ای رفتار کرد، به عبارتی برای ساخت یک فیلم انقلابی به یک فیلم‌ساز انقلابی نیازمندیم، به نظر شما برای تربیت یک فیلم ساز متعهد و انقلابی چه باید کرد؟
یامین پور: البته این حرفی که من زدم (که هنر جوششی است و بخشنامه‌ای نیست) به این معنا نیست که نمی‌شود مدیریت کرد.
بله با دستورالعمل و بخشنامه فیلم سینمایی نمی‌توان ساخت، اما می‌توان مدیریت کرد می‌توان فضا را فراهم کرد و خدمات بهتری به فضای انقلابی و دینی و معنوی ارائه نمود تا در آن فضا بتوا راحت‌تر به کار ادامه داد منظورم این است که سینما قابل مدیریت است و نباید این تصور را کنیم که ما در قبال این موضوع منفعلیم بله، می‌توان سینماگر تربیت کرد، می‌توان در حوزه‌ای آموزشی و تربیتی و در همه حوزه‌های هنری، ترتیبی داد و سینماگرها را در اختیار دین قرار داد.
صراط مستقیم سینمای دینی از مسیر فیلم ساز دینی می‌گذرد ساز  کار تربیت فیلم‌ساز در کشور ما مثل ساز و کارهای دیگر دانشگاهی ماست.
«هژمونی» و غلبه‌ای فرهنگی با فضای انقلابی نبوده است ما این ها را وارداتی تحویل گرفتیم یا واردات قبل از انقلاب است و یا واردات غرب.
سینما چیزی نبوده است که در انقلاب متولد شده باشد و بخواهد بچه‌های خودش را تربیت بکند ولی انقلاب این کار را کرد و یا لااقل در یک بخشی از سینما این کار را کرد.
پس با این حساب به نظر شما راه نجات سینمای ایران از کدامیک از این دو مسیر می‌گذارد، دولتی یا خصوصی؟ و به تبع آن سیاست‌گذاری‌ها بیشتر باید متوجه کدام قسمت گردد؟
یامین پور: آن خدماتی که به شما گفتم دولت می‌تواند ارائه دهد که فضا را به سمت سینمای دینی بیاورد، از این دست است.
یعنی ما نیاز داریم که جبهه فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی، لجستیک داشته باشد حامی داشته باشد.
 فروش برود، پول در بیاورد، ولی اصل ماجرا این است که هنر یک مقوله‌ای متعهد جوششی است و اگر ما تکیه کنیم به یک امر دولتی، برای کسی که نخواهد این ماجرا را به گردن بگیرد فایده‌ای ندارد. کما اینکه شما انبوهی از فیلم‌های سینمایی می‌بینید که با سرمایه گذاری بنیاد سینمایی فارابی درست شده یا با سرمایه‌گذاری شهرداری تهران ساخته شده است و یا با پشتیبانی صدا و سیما، صدا و سیمایی که روشن است سرمایه‌گذاری نظام است.
ولی آن کسی که نخواهد گردن بگذارد به تعهد ارزشی و انقلابی خودش، نمی‌گذارد سریالش را می‌سازد، به دین فحاشی هم می‌کند.
فیلمش را می‌سازد، تایید شد، تصویب شده ولی به نظام هم فحاشی‌اش را می کند البته من خیلی علاقه‌مندم که سازمان سینمایی کشور- هم به معنای سازمان به عنوان یک ارگان، و هم به معنای یک جای جدید التاسیس- برنامه‌ریزی بکند که لااقل از بیت‌المال برای تضعیف فرهنگ انقلاب اسلامی و تضعیف دین، هزینه نشود.
کاری بکند که فیلم‌ها با یک نظارت ابتدایی و با هزینه خود تهیه کننده، ساخته بشوند و بعد خودشان اگر عرضه‌ای این را دارند که فروش کنند، خب فروش کنند. دست آخر هم این قدر دیگر ناراحت نمی‌شویم که هزینه‌ای فیلمی را داده‌ایم که روبروی ما ایستاده و به صورت انقلاب و به صورت دین آب دهن می‌اندازد. این دردش خیلی بیشتر است.


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی